معنی کوروش یونانی

حل جدول

کوروش یونانی

سیروس


کوروش

اولین پادشاه هخامنشیان

از پادشاهان هخامنشی

موسس سلسله هخامنشیان


کوروش تهامی

بازیگر فیلم از دوردست

لغت نامه دهخدا

کوروش

کوروش. [کورْ وَ] (ق مرکب) کوروار. مانند کور. چون کوران. همچون نابینایان:
کوروش قائد و عصاطلبی
بهر این راه روشن و هموار.
هاتف.
و رجوع به کوروار شود.

کوروش. (اِخ) رجوع به کورش کبیر، کورش کوچک و کورش اول شود.


یونانی

یونانی. (ص نسبی، اِ) منسوب به یونان. هر چیز منسوب ومربوط به کشور یونان. (یادداشت مؤلف):
ساخت آنگه یکی بیوکانی
هم بر آیین و رسم یونانی.
عنصری.
|| اهالی یونان.مردم یونان. که از مردم یونان باشد. اهل یونان. از یونان. گِرِک. گرس. هلن. آغریقی. آغریقیه. (یادداشت مؤلف). || زبانی که در یونان بدان تکلم کنند. زبان مردم یونان. زبان یونان. زبان یونانی. (یادداشت مؤلف):
تازی و پارسی و یونانی
یاد دادش مغ دبستانی.
نظامی.

فارسی به عربی

یونانی

یونانی

نام های ایرانی

کوروش

پسرانه، نام سه تن از پادشاهان هخامنشی، کورش کبیر از مقتدر ترین پادشاهان ایران که تخت جمشید را بنا نهاد

فرهنگ فارسی آزاد

کوروش کبیر

کوروش کبیر، (کوروس تلفظ یونانی آن می باشد و سیروس هم از لفظ فرانسوی همین اسم آمده است) فرزند کمبوجیه و سرسلسله دودمان سلطنتی هخامنشی است که فتوحات بسیار نمود و از جمله بابل را در 539 قبل از میلاد فتح نمود و یهودیان را آزاد ساخت و خود در 530 قبل از میلاد کشته شد،

فرهنگ فارسی هوشیار

یونانی

(صفت) منسوب به یونان، ازمردم یونان.

سخن بزرگان

کوروش بزرگ

جامعه وجود ندارد، جوامع وجود دارد.

معادل ابجد

کوروش یونانی

659

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری